بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره کلاس  قرآن هشتم

 

آنروز هوا بارانی بود و به همین دلیل برنامه صبحگاه برگزار نشده بود بنابراین دانش آموزان مدتی بود که همین طور سرکلاس بودند و این فرصت باعث شده بود شلوغ کنند.

از سالن که به سمت کلاس هشتم می رفتم گاهگاهی صدای بچه ها اوج می گرفت و بعد یکباره خاموش می شد.

وارد کلاس شدم برخلاف هر روز کلاس بسیار آرام و ساکت بود. هیچ کس نفس نمی کشید. ابتدا تعجب کردم اما خیلی زود متوجه شدم که این یک بازیست.

منم مثل خودشان شدم و با اشاره گفتم بنشینید. با لبان بسته لبخند زدم و به حساب خوش و بشی کردم . به سمت تابلو رفتم و روی تابلو به خط نستعلیق یک سلام بزرگ سرتاسر تابلو نوشتم و با دست اشاره کردم که یعنی سلام و شما جواب بدهید.

سکوت ادامه داشت و کسی به خودش جرات نمی داد که حرفی از دهانش خارج شود. چون شنیدن یک کلام همان و ریختن بچه سرش و کتک زدن همان.

چند دقیقه ای تحمل کردند. ناگهان یکی از دهانش حرفی بیرون پرید و بلافاصله همه کلاس سرش ریختند و سرو صدا و جیغ و دادی بود که کلاس و سالن را پر کرد.

تا من کلاس را آروم کنم چند دقیقه ای طول کشید و در این حین سرو کله مدیر پیدا شد که با عصبانیت در کلاس راباز کرد و گفت: آقای چتری چه خبره؟ چکار می کنید؟ مدرسه را به هم زدید؟

گفتم آقای مدیر من بی تقصیرم.از این دانش آموزان بپرسید که این چه بازی یه که یاد گرفتند. در این موقع چند تا دانش آموز شروع به شکایت از چند نفر کردند که آقا این ها بی خود ما را می زنند ما اصلا حرفی نزدیم و .

مدیر با عصبانیت گفت بر بنشین سرجات همه تون مثل همید.

 رو کرد به من و گفت: این ها چند روزه این  بازی را یاد گرفتند و هر روز هم چند نفر از دست برخی ها شکایت می کنند. تازه امروز کلاسای دیگه هم یاد گرفتند. اگه امروز تکلیفشون روشن نشه همه کلاس را اخراج می کنیم تا برند و با اولیاشون بیان. البته می دونیم بعضی ها مقصر اصلی و گردانده این بازی اند و ما اونا را می شناسیم اما ظاهرا همه مقصرند. اگر تا اخر زنگ خودشون اسامی اصلی را معرفی نکنند باید فردا همه با اولیاشون به مدرسه بیان.»

سکوت مرگباری کلاس را فراگرفته بود و اینبار هم کسی نفس نمی کشید.

مدیر ازمن عذرخواهی کرد و از کلاس رفت. بچه ها نشستند ما دمغ بودند. کتاب درسی قرآن را باز کردم تا درس را شروع کنم. چند دقیقه ای به سکوت گذشت.

یکی از دانش آموزان گفت: آقا شما وساطت کنید قضیه تموم بشه قول میدیم تکرار نشه.

اولش خودم هم از دست اونا ناراحت بودم گفتم بزار تنبیه بشن تا تکرار نکنند. بعد به این فکر کردم که انصافا بازی پرهیجانیه و من و مدیر هم اگه جای اونا بودیم بهتر از اینا نبودیم. بهرحال نوجوانیه وهیجانش و این شلوغ کاری ها.

گفتم از قرآن کمک بگیرم قرآن جیبی ام را بیرون اوردم و باز کردم ، صفحه 495 و آیات انتهایی سوره زخرف بود:

اول صفحه با این آیه شروع می شود: انّ المجرمین فی عذاب جهنم خالدون یعنی آیه 74 و بعد در آیه 76 این گونه آمده که : و ما ظلمناهم ولکن کانوا هم الظالمین. و در آیه 83 این گونه: فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون.! و آیه بعد که می فرماید: و هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله و هو الحکیم العلیم.

آیات بسیار جالبی بود و فرصتی برای من که از این بازی به بازی دنیا و ظلم ما آدم ها به خود بپردازم و اینکه هر کاری انجام می دهیم خدا می بیند و میداند و البته وعده عذاب مجرمین هم حق است.

چند دقیقه ای منبر رفتم و بچه ها هم حسابی گوش دادند.

و جالب تر این که آیه آخر این سوره و صفحه این بود: فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون. پس اکنون که چنین است از آنان روی برگردان و بگو : سلام بر شما . اما به زودی خواهند دانست.

من البته ابتدا که کلمه فاصفح را دیدم برای خودم این گونه معنی کردم که: پس از اینان بگذر و بگو سلام.

اما به هر حال این برای من و برای بچه ها هم جالب بود. مخصوصا که من اول ساعت بدون اینکه حرفی بزنم روی تابلو به خط درشت نوشته بودم سلام»!

بعد یه مقداری اونا را نصیحت کردم و گفتم بهرحال اگه مردونه قول میدید که این کارای خطرناک را تکرار نکنید و هر وقت هر بازی می کنید یه کمی هم عقلتون را بکار بندازید من می رم با مدیر صحبت می کنم تا بلکه موقتا از تصمیمش منصرف بشه.

زنگ آخر وقتی مدیر را دیدم و گفتم که بچه ها قول دادند که این موضوع تکرار نمی شه اولش گفت چه موضوعی؟ یعنی یادش نبود که جریان صبح چی بوده. بعد هم تشکر کرد و گفت خوب کاری کردی ما یه حرفی زدیم بچه ها بترسند خدا پدرت را بیامزوه اینقدر گرفتاریم که دیگه حوصله سروکله زدن با اولیا را نداشتیم.

دیماه 97 مدرسه آیه الله درچه ای – خمینی شهر

محسن چتری بیدگلی

 

ادامه انشای کاغذ یه رو سفید2

ادامه انشای کاغذ یه رو سفید

انشای کاغذ یه رو سفید

خاطره از کلاس درس

«قصه گلابیِ حسن کلید و اسبش»

آدرس ایتا و شماره تماس

هم ,ها ,کلاس ,مدیر ,بچه ,بازی ,بچه ها ,که این ,دقیقه ای ,چند دقیقه ,بود و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی خمین gamegates خرید اینترنتی 21548715 drahmad amirhoseintoloi آخرین مهلت تحویل فعالیت های مربوط به درس روش پژوهش دبیرستان 15 خرداد ناحیه 3 تبریز molavipoet برنامه‌ریزی درسی Curriculum Development